دیروز بعد از ظهر سری زدیم به نمایشگاه کتاب تهران و البته دقیقترش این است که سری زدیم به بخش کودک و نوجوان نمایشگاه کتاب تهران. الان سه سالی است که به یمن قدوم رضوانه خانم مشتری این بخش شدیم.

امسال یک پارکینگ نسبتا جادار ولی در فاصله‌ای نسبتا زیاد پیش‌بینی شده که خودش بدعتی است در تاریخ برگزاری نمایشگاه در نمازخانه! اول که مصلی تهران را می‌ساختند (و ما آن وقتها کودکی بودیم) کلی خوش‌به‌حالمان شد که وقتی برای خواندن نماز جمعه به اینجا بیاییم مجبور نیستیم ماشین را کلی دورتر وسط خیابان و سر راه دیگران رها کنیم. سال‌ها گذشت و در این مصلی غیر از نماز عید فطر راهمان ندادند. حالا البته چند سالی است که به بهانه‌های مختلف معماری فاخر و آرایش زیبای مصلی امام خمینی H تهران را زیارت می‌کنیم. نمایشگاه قرآن، نمایشگاه کتاب، … پارسال هم که برای میتینگ (تجمع) انتخاباتی! به نظرم آخرش هم آرزوی خواندن نماز جمعه در مصلی را به گور ببریم. تازه آن آرزوی جای پارک خوب در داخل محدوده مصلی که گمانم از اول هم سرابی بیش نبوده! پارکینگی که الان پیش‌بینی شده طرف مخالف بزرگراه رسالت است و پس از پارک وسیله نقلیه مردم باید چند قدمی کنار بزرگراه پیاده روی کنند و اگر جان سالم در بردند به لطف ایستگاه زیر زمینی مترو، از زیر بزرگراه زنده به مصلی (جایی برای همه کار جز نماز) مشرف شوند.

سالن های مربوط به کودکان خیلی شلوغ نبود و به اندازه دلخواه پلکیدیم و چند کتاب و چندتایی هم اسباب بازی نصیب رضوانه خانم شد که از این بابت کلی خوشحال بود. سارا خانم به اتفاق آقا دارا هم قرار شد بعد از پایان کار نمایشگاه خودشان تشریف بیاورند و تحویل رضوانه خانم شوند البته توضیح دادن موضوع خرید پستی برای رضوانه خانم چندان آسان نبود! ولی بالاخره موفق شدیم. نفهمیدم چرا فروش سارا و دارا ممنوع بود ولی کمی آنطرف‌تر دی‌وی‌دی های رنگ و وارگ زبان اصلی بازیرنویس، آزاد!