إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم، أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (سوره مبارکه نمل 30 و 31)
نامه سلیمان نبی البته به خطاب به ملکه صبا نوشته شد و نه مردم آن سرزمین. نامه را به کسی مینویسند که احتمال تاثیر داشتهباشد. آنروز ملکه صبا قلب بازی داشت برای پذیرش حق و امروز البته سران سرزمینهای غرب قلبهایی دارند که به خاطر غرضورزی و … سنگ شده.
من شما جوانان را مخاطب خود قرار ميدهم … به اين سبب كه آينده ملت و سرزمينتان را در دستان شما ميبينم و نيز حس حقيقتجويي را در قلبهاي شما زندهتر و هوشيارتر مييابم
مهمترین بخش هردو نامه دعوت به دیدن بیواسطه حقیقت از طرف مخاطبین است:
من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید.
نوشتن این مطلب تمام نشده